سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه با دانشمندان در آمیزد، بزرگش شمرند و هرکه با فرومایگان درآمیزد، پستش بدارند . [امام علی علیه السلام ـ در سفارش به امام حسین علیه السلام ـ]
 
دوشنبه 90 تیر 27 , ساعت 11:13 عصر

مقدمه :

نام دانشمند

گالیلئو گالیله

تاریخ و محل تولد

15 فوریه 1564 در پیزا

تاریخ  و محل مرگ

8 ژانویه 1642 در آرچتری

ملیت

ایتالیایی

رشته

فیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم

دلیل شهرت

نظریه مرکزیت نداشتن زمین در جهان

گالیلئو گالیله (به ایتالیایی: Galileo Galilei) دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیائی در سده های ?? و ?? میلادی بود. او در فیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم تبحر داشت و یکی از پایه گذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین بود. گالیله فیزیکدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربی می‌نامند. بخشی از شهرت وی به خاطر تأیید نظریه کوپرنیک مبنی بر مرکزیت نداشتن زمین در جهان است که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد.

زندگینامه :

گالیله در روز جمعه ?? فوریه 1564 در شهر پیزا در منطقه توسکانی در شمال غربی ایتالیا به دنیا آمد. مادر گالیله، جولیا گالیلی بود. پدر گالیله، وینچنزو (Vincenzo Galilei) از موسیقیدانان بنام بود و به فرزند خود نیز موسیقی را یاد داد. گالیلئو در نواختن عود مهارت پیدا کرد. گالیله آخرین فرزند این خانواده بود و دارای پنج خواهر و برادر دیگر بود.

گالیله تا یازده سالگی در خانه زیر نظر پدرش بود. پدرش برای او معلم خصوصی گرفته بود. او کودکی بانشاط و اهل کاوش و تحقیق در مورد پیرامون خود بود و بعد از اتمام جلسه درس به جست و جو در اطراف شهر می پرداخت. در سال 1575 خانواده گالیله به فلورانس که شهر بزرگی در شرق پاریس بود رفتند. فلورانس به عنوان مهمترین مکان آموزش و کانون روشنفکری بود. پدر گالیله او را به مدرسه دینی در نزدیکی شهر والومبروسا فرستاد. پس از سه سال پدر که از اوضاع او راضی نبود، او را دوباره نزد خود برگرداند. در سال 1581 در هفده سالگی گالیله بر خلاف میل باطنی و به اصرار پدر به تحصیل رشته پزشکی در دانشگاه پیزا پرداخت. گالیله طب را نیاموخت اما به جای آن به مطالعه ریاضیات پرداخت و به آن علاقه مند شد و به طورمستمر در کلاس های استیلوریچی، ریاضی دان برجسته می رفت. او در دوران دانشجویی حرف ارسطو را رد کرد و گفت ارسطو تنها افکار خود را بیان کرده و از تجربیات عملی استفاده نکرده است و به همین دلیل دشمنان زیادی برای خود ایجاد کرد. او در سال 1583 مطالعاتی روی حرکت آونگ ها انجام داد. در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد. او هنگام مشاهده توجه کرد که هرچند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند اغلب انسان ها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاو و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایش های عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان در آورد. در آن دوران هنوز ساعت های دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست. او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگرچه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد اما هر نوسان زمان مشابه نوسان های قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود. قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاٌ‌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعت ها از این قانون استفاده می کنند آزمایش های او درباره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد.

گالیله در سال 1585 در سن 21سالگی بدون دریافت مدرک دانشگاه را ترک کرد. در سال 1586 وی کتاب «تعادل» را نوشت و مورد توجه دانشمندان جهان قرار گرفته و او را به عنوان یک ریاضیدان شناختند.

در سال 1589 در سن 25 سالگی با استفاده از دوستان بانفوذ خود به تحصیل ریاضیات در دانشگاه پیزا پرداخت. ریاضیات پایین ترین سطح علمی بود و حقوق طب دوازده برابر ریاضیات بود. او همچنان عقاید ضد ارسطویی خود را حفظ کرد ولی اینبار این افکار برای او دردسر ساز شد. در سال 1591 دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید. در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم براساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی- ارسطو که در قرن چهارم پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد. هر کس که به یکی از قانون ها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد. یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوریکه می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند. گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد، در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند. گالیله به این ترتیب که قانون فیزیکی مهم را کشف کرد.

در همین موقع گالیله مشغول مطالعه بود، ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی‌ها را با هم ترکیب کرده اند وتوانسته اند اجسام را از مسافت های دور مشاهده نمایند از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی این طور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سال های1590 و 1609 ساخته بود. ولی عینک ساز دیگری به نام هانس یپرشی اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید. گالیله هم موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت.

گالیله با استفاده از تلسکوپ خود مناظری را دید که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود. گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید. دانشمند بزرگ در سال 1610 تمام این نتایج را در جزوه ای به نام کتاب «قاصد آسمان(پیام آور ستارگان)» انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات 7 است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد ودر کله آدمی 7 سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود. گالیله به فلورانس رفت تا به سمت استاد ریاضیات دانشگاه گرانددوک در آید.

گالیله در پیدایش شیوه علمی سنجش و بررسی نقش مهمی داشت. به باور گالیله یکی از برجسته ترین دانشمندان رنسانس در اوایل قرن ?? «بدون ابزار شناخت علمی نمی‌توان به علم دست یافت.» او معتقد بود که: «برای شناخت علمی به جای گمانه زنی ، باید هر چیز را اندازه گیری و سنجش کرد. آنچه را که نمی‌توان اندازه گرفت را نیز باید کوشش کرد که قابل اندازه گیری کرد.» او همچنین نوشت که: «قانون طبیعت با زبان مادی نوشته شده‌است.» روش علمی تازه نخستین گام اساسی بشر به سوی کشف یک دنیای تازه بود و راه را برای انقلاب علمی و فنی و اختراعات تازه و دگرگون ساز گشود . دوران نوزایی در حقیقت دوران آزادی انسان از قید و بند طبیعت و نیز جهل خود خواسته انسان بود . طبیعت دیگر چیزی نبود که ماورا انسان قرار گرفته باشد و انسان تنها چیزهایی درباره اش می‌داند، بلکه طبیعت به موضوع کار، تجربه و کاربرد انسان تبدیل شد.

در سال ???? انتشار یافته‌های علمی وی در تائید نظر کوپرنیک مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا وی از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گیرد. این نظریه مخالف نص کتاب مقدس بود و از سویی با نظریات ارسطو که کلیسا حامی آن بود همخوانی نداشت. وی مجبور به امضای توبه نامه‌ای با این مضمون شد:

«در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده‌ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دست های خود لمس می‌کنم توبه می‌کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می‌کنم و آن را منفور و مطرود می‌نمایم.»

« من،گالیلئو گالیله، فرزند وینچنزو گالیله اهل فلورانس، در سن هفتادسالگی، در حضور دادگاه عادل، در برابر شما زانو زده و در برابر کتاب مقدس که در برابر من است سوگند یاد می‌کنم که همواره به جمله جمله این کتاب و آنچه پاپ مقدس و کشیشان کلیسای کاتولیک می‌گویند اعتقاد داشته و به لطف خداوند متعال در آینده نیز اعتقاد خواهم داشت.

اعلام می‌کنم که نظر من در مورد اینکه خورشید ثابت است و زمین به دور آن می‌چرخد، یک تفکر باطل، الحادی و نادرست و گمراه کننده بود که نمی‌بایست در هیچ جا تدریس شود، مورد بحث قرار گرفته یا مورد استناد قرار گیرد. واقعیت مشخص و روشن این است که زمین مسطح و ثابت است و همانگونه که هر کسی می‌داند و هر روز می‌بیند، این خورشید و تمام ستارگان هستند که به دور زمین می‌چرخند. این اعتقاد من است و در آینده نیز از این اعتقاد برنخواهم گشت. می‌خواهم در برابر شما اعلام کنم که در خلوت خود، نور حقیقت در دل من راه یافته و به خوبی درک کردم که آنچه قبلاً گفته بودم اشتباه بوده و از کرده خود پشیمانم و هر محکومیت و جزایی که برای من تعیین شود با خوشحالی پذیرا خواهم شد و امیدوارم به سزای خود در گمراهی بخش زیادی از جامعه برسم.

در صورتی که از هر یک از موارد فوق تخطی کرده و در آینده به تفکر نادرست خویش باز گردم، مسئولیت و تبعات این خطای نابخشودنی را به طور کامل می‌پذیرم. من برای اینکه از صحت و دقت اعترافات خود مطمئن باشم همه چیز را از قبل روی این برگه نوشته و برای شما خواندم و اعلام می‌کنم که این برگه، رسم الخط خود من و ذهنیات و اعتقادات شخصی من بوده و بدون هرگونه فشار و تأثیری از بیرون، نگاشته شده است... »

گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پای برجا ماند او به طور پنهانی به آزمایش‌های تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه،(لیست کتاب های ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد او همچنین نشان داد که یک داشنمد نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند. 

گالیله پیرو مذهب کاتولیک از دین مسیحیت بود. وی با مارینا گامبا (Marina Gamba) ارتباط داشت و از وی دارای دو دختر و یک پسر شد، اما هرگز با او ازدواج نکرد . پسر گالیله که در اواخر عمر وی به همراه او زندگی می‌کرد و یکی از زندگی نامه نویس های گالیه هم هست، همواره از این بابت که گالیله با مادرش ازدواج نکرده بوده‌است وی را سرزنش می‌کرد. البته گالیله با اینکه هرگز با مارینا گامبا ازدواج نکرد، اما وظایف یک همسر را در قبال او و نیز وظایف یک پدر را در قبال فرزندانش به نحو احسن انجام داد. او آنقدر متعهد بود که از برادر خود هم حمایت زیادی کرد. این دوران باعث شد تا مهم ترین کشفیاتش را در این زمان انجام دهد. گالیله و مارینا پس از نوزده سال زندگی از یکدیگر جدا شدند.

او در سال 1637 دچار ضایعه چشمی شد و به همین دلیل قدرت بینایی خود را از دست داد. او برای انجام تحقیقات خود افرادی را استخدام کرد تا به جای او به مشاهده اتفاقات بپردازند. گالیله هر روز ضعیف تر می شد تا آنکه در ? ژانویه 1642 در سن هفتاد و هفت سالگی هنگامی که خوابیده بود، به خوابی ابدی فرو رفت.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ